لینکمن زندگی

LINKMAN ZENDEGI

۷۲ مطلب با موضوع «پـیـام زنــدگــی» ثبت شده است

پروردگارم
امروز بر آنم به درگاهت که جایگاه سرور و آرامش است دست نیاز بر آورم.
پس سکوت را پیشه خواهم کرد و به اعماق وجود خویشتن
میروم تا فروغ خرد و معرفت الهی را درک کنم
از عیب جویی پرهیز خواهم کرد تا سرور حقیقی را تجربه کنم.
و تو را همواره ستایش می کنم در شکست و موفقیت، در غم و لذت، در آفتاب و باران، دستم را به سوی تو بر خواهم گرفت و به آرامشی فراسوی درک انسانی میرسم

پروردگارم
یاری ام کن که آن هنگام که چیزی را می بخشم، از صمیم قلبم ببخشایم زیرا که بخشش نیمه بخشش نیست و دامنه ی لطفش مرا در بر نخواهد گرفت

پروردگارم
قلب ناشکیبایم را بیدار کن تا بداند، آنکه از پرندگان و حیوانات و حشرات مراقبت می کند، از او نیز حمایت خواهد کرد.
یاری ام کن که همواره بدانم در پناه تو هستم و دستان پر مهرت را بر شانه هایم حس کنم

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۰۲

گاهى خودت رامثل یک کتاب ورق بزن
انتهای بعضی فکرهایت " نقطه" بگذار که بدانی باید همانجا تمامشان کنی.
بین بعضی حرفهایت "کاما" بگذار که بدانی باید با کمی تامل ادایشان کنی .
پس از بعضی رفتارهایت هم "علامت تعجب" و آخر برخی عادت هایت نیز علامت "سوال" بگذار .
تا فرصت ویرایش هست… خودت را هر چند شب یکبار ورق بزن…
حتی بعضی از عقایدت را حذف کن … اما بعضی را پر رنگ…
هرگز هیچ روز زندگیت را سرزنش نکن !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۴ ، ۲۰:۰۵

عشق سرمایه هرانسان است

بنویسید به دیوار سکوت

عشق سرمایه هرانسان است

بنشانید به لب حرف قشنگ

حرف بد وسوسه شیطان است

و بدانید که فردا دیر است

اگر غصه بیاید امروز

تا همیشه دلتان درگیر است

پس بسازید رهی را کنون

تا ابد سوی صداقت برود

و بکارید به هر خانه گلی

که فقط بوی محبت بدهد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۲۲

سال جدید ، فکر جدید

بیشتر مردم منتظر فرا رسیدن سال نو هستند


تا دوباره به عادت های کهنه مشغول شوند .


(پائولو کوئلیو)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۱۸


ﺩﺷﻤﻨﯽ ﮐﻪ ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻪ ﮐﯿﻨﻪ ﻭﺭﺯﯼ ﮐﻨﺪ ﺭﺍ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯿﺪﻫﻢ


ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﺨﻔﯿﺎﻧﻪ ﺗﺤﻘﯿﺮﻡ ﮐﻨﺪ . . .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۱۶

شکسپیر گفت:
من همیشه خوشحالم، می دانید چرا؟!
برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم،..!
انتظارات همیشه صدمه زننده هستند …

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۱۵

انسان سه راه دارد :


راه نخست از اندیشه می گذرد ، این والاترین راه است !


راه دوم از تقلید می گذرد ، این آسان ترین راه است !


راه سوم از تجربه می گذرد ، این تلخ ترین راه است ! 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۱۳


خوشبخت ترین مخلوق خواهی بود :


اگر امروزت را آنچنان زندگی کنی که گویی
نه فردایی وجود داردبرای دلهره و
نه گذشته ای برای حسرت..
اگر برای شاد بودن در پی دلیل نباشی….
اگر قبل از هر چیز در دوست داشتن ها
و دوست داشته شدن هایت صادق باشی…
اگر بجای آنکه وابسته باشی دلبسته باشی!!!
خوشبخت ترین خواهی بود
اگر بخشنده باشی…در عشق،صداقت،قضاوت

خوشبخت ترین خواهی بود
اگر در همین لحظه زندگی کنی…


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۵۷

کارهایی که خانمها متاهل بهتر است انجام دهند:

1- خصوصیات شوهر را بشناسند.

2- محیط خانه را طوری تزئین کنند که با روحیاتشان سازگار باشد.

3- ببیند شوهر وقتی از محل کار باز می گردد از چه خوشش می آید همان را فراهم کند.

4- بهترین لباس را نیم ساعت قبل از آمدن او بتن کنید.

5- در هفته یک بار دامن یا بلوز سفید بپوشید.

6- لباستان زیاد پوشیده نباشد و دامن نارنجی یا زرد خوشرنگ استفاده کنید.

7- موها را شانه کرده و یک آرایش ملایم انجام داده و اگر مایل بودید از دستمال گردن استفاده کنید.

8- به پیشواز شوهر رفته سلام کنید با لبخند دستش را بگیرید او را ببوسید و با علاقه او را به خانه بیاورید.

 

آقایان و خانمها:

اخلاق بد برکت را از بین میبرد.

اخلاق خوب خانمها بیماری هورمونی – تیروئید و ضعف چشمها و چاقی را از آنها دور می کند زیرا از دیدن هم لذت می برند.

حساب نکنید چقدر خرج کرده اید تا نگران نشوید.

دروغ نگوئید و غیبت نکنید و مال مردم را نخورید.

اگر خانم خوب باشد مشکلات کاری سراغ مرد نمی آید.

بچه اول را جلوگیری نکنید زیرا دچار بیماری می شوید و در بچه اثر دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۳ ، ۰۲:۲۱


جملات زیبا و آموزنده

هرگز اشتباه نکن ....

اگر اشتباه کردی .... تکرار نکن


اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه‌ای را بالا ببری
 
وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند پرهایش سفید می ماند، ولی قلبش سیاه میشود.
 
دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است
 
عشق خیس شدن دو دلدار در زیر باران نیست...عشق اینست که من چترم را روی دلدار بگیرم واو نبیند....نبیند وهرگز نداند که چرا در زیر باران خیس نشد
 
انسان هم میتواند دایره باشد و هم خط راست. انتخاب با خودتان هست. تا ابد دور خودتان بچرخید یا تا بینهایت ادامه بدهید
 
گاهی وقتها چقدر ساده عروسک می شویم نه لبخندمی زنیم نه شکایت می کنیم فقط احمقانه سکوت می کنیم

بچه بودیم دخترا عاشق عروسک بودن و پسرا عاشق مردهای قوی ......بزرگ شدیم دخترا عاشق مردای قوی شدن و پسرا عاشق عروسکا
 
خوشبختی مثل یک توپ است وقتی در حرکت است به دنبالش می دویم و وقتی ایستاده است به آن لگد می‌ زنیم
 
 
 
همیشه در شیرین ترین لحظات زندگی در انتظار تلخی باش که غم و شادی با هم است مانند مرگ و زندگی ...........با همه مهربان بودن و بخشنده بودن است که جاودانه است

آرام باش ،توکل کن،تفکر کن،آستین ها را بالا بزن آنگاه دستان خداوند را میبینی که زودتر از تو دست به کار شده اند
 
پروانه اغلب فراموش می کند که روزی کرم بوده است

 
مهربانی را درنقاشی کودکی دیدم که خورشید را سیاه کشیده بود که پدرش زیر نورخورشید نسوزد
 
 
در کوهپایه های عشق دستت را به کسی نده تا از ان نترسی که در ارتفاعات دستت را رها کند
 

مرد بزرگ وقار دارد اما متکبر نیست و مرد کوچک تکبر دارد ولی وقار ندارد
 
 
بدبختی این حسن را دارد که دوستان حقیقی را به ما می شناساند...سخنی از بالزاک
 
همیشه اشتباهات مردم را ببخش نه به خاطر اینکه آنها سزاوار بخشش اند بلکه تو سزاوار آرامش هستی سخنی اززرتشت 
سایت ایده و خلاقیت

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۳ ، ۰۲:۵۰


کتاب " جامعه " نوشته ی حضرت سلیمان

 
   جامعه [ به زبان عبری کوهِلِت ] به معنی گردآورنده، نام کتابی است که توسط حضرت سلیمان پسر داوود نبی نگاشته شد. او علاوه بر پادشاهی، به حکمت و دانایی نیز شهره بود. سلیمان[ احتمالاً در سن پیری ] با استفاده از تجربیات شخصی و مشاهدات اجتماعی اش، این کتاب را می نگارد. [ برخی انتساب این کتاب را به حضرت سلیمان صحیح نمی دانند و به حکیمی از حکمای قوم نسبت می دهند ]
 
   جامعه کتاب خاصی است و از دیگر کتاب های عهد عتیق متفاوت می باشد. این کتاب دارای جوهره ای عرفانی است و از جهات گوناگون به جهت بیان نکات جدید حائز اهمیت است. مانند محتوای این کتاب در کتاب های دیگر عهد عتیق که بیشتر تاریخی، سیاسی و اجتماعی، فقهی و عبادی، و یا سخنانی از سوی خدا می باشند، دیده نمی شود. اساس تفکر سلیمان در این کتاب چنین است: "همه‌ چیز در این جهان پوچ‌ است.‌"  راه حل او نیز چنین است: "ترس از خدا و شاد زیستن. " [ حتی برخی از جملات کتاب ممکن است کفر گویی خوانده شوند، در حالی که گرچه ظاهر برخی از آن ها به راستی چنین است، اما با مطالعه ی کل کتاب، تفسیری صرفاً عرفانی می توان از آن ارائه نمود. ]
 
اما مهم ترین نکات از کتاب جامعه و از زبان سلیمان:
 

1. پوچ گرایی:
 
« همه‌ چیـز باطل‌ است‌، بیهودگی است، بیهودگی است.... تکرار است، انسان‌ را از تمامی‌ رنج و زحمتی‌ که‌ زیر آسمان‌ می‌کشد چه‌ منفعت‌ است‌؟ هیچ. حکمت نیز بیهوده است، زیرا که‌ در کثرت‌ حکمت‌ کثرت‌ غم‌ است‌ و هر که‌ عِلم‌ را بیفزاید، حزن‌ را می‌افزاید. با آن همه پادشاهی و نعمت هایی که نزد من بود، همه را هیچ یافتم که در آن هیچ منفعتی نبود.... چشمان‌ مرد حکیم‌ در سر وی‌ است‌؛ اما احمق‌ در تاریکی‌ راه‌ می‌رود. با وجود آن‌ دریافت‌ کردم‌ که‌ به‌ هر دو ایشان‌ یک‌ واقعه‌ خواهد رسید. پس‌ در دل‌ خود تفکّر کردم‌ که‌ چون‌ آنچه‌ به‌ احمق‌ واقع‌ می‌شود، به‌ من‌ نیز واقع‌ خواهد گردید، پس‌ من‌ چرا بسیار حکیم‌ بشوم‌؟ و در دل‌ خود گفتم‌: این‌ نیز بطالت‌ است‌، زیرا که‌ هیچ‌ ذکری‌ از مرد حکیم‌ و مرد احمق‌ تا به‌ ابد نخواهد بود. چونکه‌ در ایام‌ آینده‌ همه‌ چیز بالتّمام‌ فراموش‌ خواهد شد. و مرد حکیم‌ چگونه‌ می‌میرد آیا نه‌ مثل‌ احمق‌؟ .... انسان‌ را از تمامی‌ مشقّت‌ و رنج‌ دل‌ خود که‌ زیر آفتاب‌ کشیده‌ باشد چه‌ حاصل‌ می‌شود؟ زیرا تمامی‌ روزهایش‌ حزن‌، و مشقّتش‌ غم‌ است‌؛ بلکه‌ شبانگاه‌ نیز دلش‌ آرامی‌ ندارد. این‌ هم‌ بطالت‌ است‌.... خدا به‌ کسی‌ که‌ در نظر او نیکو است‌، حکمت‌ و معرفت‌ و خوشی‌ را می‌بخشد؛ اما به‌ خطاکار مشقّت‌ اندوختن‌ و ذخیره‌ نمودن‌ را می‌دهد تا آن‌ را به‌ کسی‌ که‌ در نظر خدا پسندیده‌ است‌ بدهد. این‌ نیز بطالت‌ و در پی‌ باد زحمت‌ کشیدن‌ است‌....  برای‌ هر چیز زمانی‌ است‌ و هر مطلبی‌ را زیر آسمان‌ وقتی‌ است‌.... و نیز مکان‌ انصاف‌ را زیر آسمان‌ دیدم‌ که‌ در آنجا ظلم‌ است‌ و مکان‌ عدالت‌ را که‌ در آنجا بی‌انصافی‌ است‌.... زیرا که‌ وقایع‌ بنی‌آدم‌ مثل‌ وقایع‌ بهایم‌ است‌؛ برای‌ ایشان‌ یک‌ واقعه‌ است‌؛ چنانکه‌ این‌ می‌میرد به‌ همانطور آن‌ نیز می‌میرد و برای‌ همه‌ یک‌ نَفَس‌ است‌ و انسان ‌بر بهایم‌ برتری‌ ندارد چونکه‌ همه‌ باطل‌ هستند....  همه‌ به‌ یکجا می‌روند و همه‌ از خاک‌ هستند و همه‌ به‌ خاک‌ رجوع‌ می‌نمایند.... کیست‌ روح‌ انسان‌ را بداند که‌ به‌ بالا صعود می‌کند یا روح‌ بهایم‌ را که‌ پایین‌ بسوی‌ زمین‌ نزول‌ می‌نماید؟.... لهذا فهمیدم‌ که‌ برای‌ انسان‌ چیزی‌ بهتر از این‌ نیست‌ که‌ از اعمال‌ خود مسرور شود، چونکه‌ نصیبش‌ همین‌ است‌. و کیست‌ که‌ او را بازآورد تا آنچه‌ را که‌ بعد از او واقع‌ خواهد شد مشاهده‌ نماید؟ ... پس‌ من‌ برگشته‌، تمامی‌ ظلمهایی‌ را که‌ زیر آفتاب‌ کرده‌ می‌شود، ملاحظه‌ کردم‌. و اینک‌ اشکهای‌ مظلومان‌ و برای‌ ایشان‌ تسلّی‌دهنده‌ای‌ نبود! و زور بطرف‌ جفاکنندگان‌ ایشان‌ بود اما برای‌ ایشان‌ تسلّی‌دهنده‌ای‌ نبود! و من‌ مردگانی‌ را که‌ قبل‌ از آن‌ مرده‌ بودند، بیشتر از زندگانی‌ که‌ تا بحال‌ زنده‌اند آفرین‌ گفتم‌. و کسی‌ را که‌ تا به حال‌ بوجود نیامده‌ است‌، از هر دو ایشان‌ بهتر دانستم‌ چونکه‌ عمل‌ بد را که‌ زیر آفتاب‌ کرده‌ می‌شود، ندیده‌ است‌.... و این‌ نیز بلای‌ سخت‌ است‌ که‌ از هر جهت‌ چنانکه‌ آمد همچنین‌ خواهد رفت‌؛ و او را چه‌ منفعت‌ خواهد بود از اینکه‌ در پی‌ باد زحمت‌ کشیده‌ است‌؟ و تمامی‌ ایام‌ خود را در تاریکی‌ می‌خورَد و با بیماری‌ و خشم‌، بسیار محزون‌ می‌شود.... چونکه‌ چیزهای‌ بسیار هست‌ که‌ بطالت‌ را می‌افزاید. پس‌ انسان‌ را چه‌ فضیلت‌ است‌؟ زیرا کیست‌ که‌ بداند چه‌ چیز برای‌ زندگانی‌ انسان‌ نیکو است‌، در مدّتِ ایامِ حیاتِ باطلِ وی‌ که‌ آنها را مثل‌ سایه‌ صرف‌ می‌نماید؟ و کیست‌ که‌ انسان‌ را از آنچه‌ بعد از او زیر آفتاب‌ واقع‌ خواهد شد مخبر سازد؟ ... نیک‌نامی‌ از روغن‌ معطّر بهتر است‌ و روز مُمات‌ از روز ولادت‌. رفتن‌ به‌ خانه‌ ماتم‌ از رفتن‌ به‌ خانه‌ ضیافت‌ بهتر است‌ زیرا که‌ این‌آخرتِ همه‌ مردمان‌ است‌ و زندگان‌ این‌ را در دل‌ خود می‌نهند. حزن‌ از خنده‌ بهتر است‌ زیرا که‌ از غمگینی صورت‌، دل‌ اصلاح‌ می‌شود....  در تمامی‌ اعمالی‌ که‌ زیر آفتاب‌ کرده‌ می‌شود، از همه‌ بدتر این‌ است‌ که‌ یک‌ واقعه‌ بر همه‌ می‌شود؛ و اینکه‌ دل‌ بنی‌آدم‌ از شرارت‌ پر است‌ و مادامی‌ که‌ زنده‌ هستند، دیوانگی‌ در دل‌ ایشان‌ است‌ و بعد از آن‌ به‌ مردگان‌ می‌پیوندند....  برگشتم‌ و زیر آفتاب‌ دیدم‌ که‌ مسابقت‌ برای‌ تیزروان‌ و جنگ‌ برای‌ شجاعان‌ و نان‌ نیز برای‌ حکیمان‌ و دولت‌ برای‌ فهیمان‌ و نعمت‌ برای‌ عالمان‌ نیست‌، زیرا که‌ برای‌ جمیع‌ ایشان‌ وقتی‌ و اتفاقی‌ واقع‌ می‌شود.... هر چند انسان‌ سال های‌ بسیار زیست‌ نماید و در همه‌ آن ها شادمان‌ باشد، لیکن‌ باید روزهای‌ تاریکی‌ را به‌ یاد آورد چونکه‌ بسیار خواهد بود. پس‌ هر چه‌ واقع‌ می‌شود بطالت‌ است‌.... .»
 
2. ناتوانی بشر در درک مسائل:
 
« آنگاه‌ تمامی‌ صنعت‌ خدا را دیدم‌ که‌ انسان‌، کاری‌ را که‌ زیر آفتاب‌ کرده‌ می‌شود، نمی‌تواند درک‌ نماید و هر چند انسان‌ برای‌ تجسّس‌ آن‌ زیاده‌تر تفحّص‌ نماید، آن‌ را کمتر درک‌ می‌نماید؛ و اگر چه‌ مرد حکیم‌ نیز گمان‌ برد که‌ آن‌ را می‌داند، اما آن‌ را درک‌ نخواهد نمود.»
 
3. ارائه ی راه حل:
 
« پس‌ فهمیدم‌ که‌ چیزی‌ بهتر از این‌ نیست‌ که‌ انسان ها شادی‌ کنند و در حیات‌ خود به‌ نیکویی‌ مشغول‌ باشند. اینک‌ آنچه‌ من‌ دیدم‌ که‌ خوب‌ و نیکو می‌باشد، این‌ است‌ که‌ انسان‌ در تمامی‌ ایام‌ عمر خود که‌ خدا آن‌ را به‌ او می‌بخشد بخورد و بنوشد و از تمامی‌ مشقّتی‌ که‌ زیر آسمان‌ می‌کشد، به‌ نیکویی‌ تمتّع‌ ببرد زیرا که‌ نصیبش‌ همین‌ است‌.... و نیز هر انسانی‌ که‌ خدا دولت‌ و اموال‌ به‌ او ببخشد و او را قوّت‌ عطا فرماید که‌ از آن‌ بخورد و نصیب‌ خود را برداشته‌، از محنت‌ خود مسرور شود، این‌ بخشش‌ خدا است‌.... زیرا روزهای‌ عمر خود را بسیار به‌ یاد نمی‌آورد چونکه‌ خدا او را از شادی‌ دلش‌ اجابت‌ فرموده‌ است‌.... آنگاه‌ شادمانی‌ را مدح‌ کردم‌ زیرا که‌ برای‌ انسان‌ زیر آسمان‌ چیزی‌ بهتر از این‌ نیست‌ که‌ بخورد و بنوشد و شادی‌ نماید و این‌ در تمامی‌ ایام‌ عمرش‌ که‌ خدا در زیر آفتاب‌ به‌ وی‌ دهد، در محنتش‌ با او باقی‌ ماند.»
 
4. در باب حکمت:
 
-   دل‌ حکیمان‌ در خانه‌ ماتم‌ است‌ و دل‌ احمقان‌ در خانه‌ شادمانی‌.شنیدن‌ عتاب‌ حکیمان‌ بهتر است‌ از شنیدن‌ سرود احمقان‌، زیرا خنده‌ احمقان‌ مثل‌ صدای‌ خارها در زیر دیگ‌ است‌ و این‌ نیز بطالت‌ است‌.
-    حکمت‌ مرد حکیم‌ را توانایی‌ می‌بخشد. کیست‌ که‌ مثل‌ مرد حکیم‌ باشد و کیست‌ که تفسیر امر را بفهمد؟ حکمت‌ روی‌ انسان‌ را روشن‌ می‌سازد و سختی‌ چهره‌ او تبدیل‌ می‌شود.
-   دل‌ مرد حکیم‌ وقت‌ و قانون‌ را می‌داند. زیرا که‌ برای‌ هر مطلب‌ وقتی‌ و قانونی‌ است‌ چونکه‌ شرارت‌ انسان‌ بر وی‌ سنگین‌ است‌.
-   سخنان‌ حکیمان‌ که‌ به‌ آرامی‌ گفته‌ شود، از فریاد حاکمی‌ که‌ در میان‌ احمقان‌ باشد بیشتر شنیده می شود.
-    حکمت‌ از اسلحه‌ جنگ‌ بهتر است‌. اما یک‌ خطاکار نیکویی‌ بسیار را فاسد تواند نمود.
-     حکمت‌ به‌ جهت‌ کامیابی‌ مفید است‌.
-     ای‌ پسر من‌ پند گیر، نوشتن کتاب های‌ بسیار انتها ندارد و مطالعه‌ زیاد، تَعَب‌ بدن‌ است.  
-     اندک‌ حماقتی‌ از حکمت‌ و عزّت‌ سنگین تر است‌.
-    سخنان‌ دهان‌ حکیم‌ فیض‌ بخش‌ است‌، اما لب های‌ احمق‌ خودش‌ را می‌بلعد. ابتدای‌ سخنان‌ دهانش‌ حماقت‌ است‌ و انتهای‌ گفتارش‌ دیوانگی‌ موذی‌ می‌باشد. 
-     خواب‌ از کثرت‌ مشقّت‌ پیدا می‌شود و آواز احمق‌ از کثرت‌ سخنان‌.
-      به‌ درستی‌ که‌ ظلم‌، مردِ حکیم‌ را جاهل‌ می‌گرداند و رشوه‌، دل‌ را فاسد می‌سازد.
 
5. دیگر سخنان حکیمانه:
 
-    نعمت‌ زیاده‌ شود، خورندگانش‌ زیاد می‌شوند؛ و به‌ جهت‌ مالکش‌ چه‌ منفعت‌ است‌ غیر از آنکه‌ آن‌ را به‌ چشم‌ خود می‌بیند؟
-    خواب‌ کارگر‌ شیرین‌ است‌ خواه‌ کم‌ و خواه‌ زیاد بخورد؛ اما سیری‌ مرد دولتمند او را نمی‌گذارد که‌ بخوابد.بلایی‌ سخت‌ بود که‌ آن‌ را زیر آفتاب‌ دیدم‌ یعنی‌ دولتی‌ که‌ صاحبش‌ آن‌ را برای‌ ضرر خود نگاه‌ داشته‌ بود.
-     در دل‌ خود به‌ زودی‌ خشمناک‌ مشو زیرا خشم‌ در سینه‌ احمقان‌ مستقّر می‌شود.
-    به‌ افراط‌ عادل‌ مباش‌ و خود را زیاده‌ حکیم‌ مپندار مبادا خویشتن‌ را هلاک‌ کنی‌. و به‌ افراط‌ شریر مباش‌ و احمق‌ مشو مبادا پیش‌ از اجلت‌ بمیری‌.
-      شرارت‌ حماقت‌ است‌ و حماقت‌ دیوانگی‌ است‌.
-     اگر خشم‌ پادشاه‌ بر تو انگیخته‌ شود، مکان‌خود را ترک‌ منما زیرا که‌ تسلیم‌، خطایای‌ عظیم‌ را می‌نشاند.
-      آنکه‌ به‌ باد نگاه‌ می‌کند، نخواهد کِشت‌ و آنکه‌ به‌ ابرها نظر نماید، نخواهد دروید.       
-     در روز سعادتمندی‌ شادمان‌ باش‌ و در روز شقاوت‌ تأمل‌ نما زیرا خدا این‌ را به‌ ازاء آن‌ قرار داد که‌ انسان‌ هیچ‌ چیز را که‌ بعد از او خواهد شد دریافت‌ نتواند کرد.
-    جمیع‌ روزهای‌ عمر باطل‌ خود را که‌ او تو را در زیر آفتاب‌ بدهد، با زنی‌ که‌ دوست‌ می‌داری‌ در جمیع‌ روزهای‌ بطالت‌ خود خوش‌ بگذران‌. زیرا که‌ از حیات‌ خود و از زحمتی‌ که‌ زیر آفتاب‌ می‌کشی‌ نصیب‌ تو همین‌ است‌. 
-    اگر چه‌ گناهکار صد مرتبه‌ شرارت‌ ورزد و عمر دراز کند، معهذا می‌دانم‌ برای‌ آنانی‌ که‌ از خدا بترسند و به‌ حضور وی‌ خائف‌ باشند، سعادتمندی‌ خواهد بود.
-    پس‌ آفریننده‌ خود را در روزهای جوانی‌ات‌ بیاد آور قبل‌ از آنکه‌ روزهای‌ بلا برسد و سال ها برسد که‌ بگویی‌ مرا از اینها خوشی‌ نیست‌. 
 
پندار پایانی کتاب:
 
« پس‌ ختم‌ تمام‌ امر را بشنویم‌: از خدا بترس‌ و اوامر او را نگاه‌ دار چونکه‌ تمامی‌ تکلیف‌ انسان‌ این‌ است‌. زیرا خدا هر عمل‌ را با هر کار مخفی‌ خواه‌ نیکو و خواه‌ بد باشد، به‌ محاکمه‌ خواهد آورد. »    




۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۰۳


Peace
آرامش

Hope
امید

Honesty
صداقت



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۴۵

به وبلاگ شخصی
 
" لینکمن زندگی "


خوش آمدید





( لـطـفـا از    هـمـه  مـطـالـب   بـازدیـد کـنـیـد  و

 نظرات ارزشمند خودتان را در راستای مطالب وبلاگ بیان کنید )



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۴۳


Yesterday's Experience
تجربه از دیروز



Benefiting the present
استفاده از امروز



And Hope for Tomorrow
امید به فردا



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۳ ، ۱۵:۲۹


Time

زمان


Words

گفتار


Opportunity

موقعیت


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۳ ، ۰۸:۳۲


راز هایت را به 2کس بگو :


1.خودت               2. خدایت


**************************************

در تنگنا به 2 چیز تکیه کن :


1. صبر                 2. نماز


****************************************

در دنیا مرا قب 2چیز باش :


1.پدر                    2. مادر


*****************************************

از 2 چیز نترس که به دست خداست :


1. روزی                 2. مرگ




۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۳ ، ۲۳:۴۱


هیچ چیز به اندازه عات آدمها ، نیاز به


تــحـــــول و تــجـدیـد نـظـر ندارد


پس ، همین حالا تصمیم بگیـر زندگی کن


سلام بر زندگی



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۳ ، ۱۹:۵۰


زندگی را نََفَسی ارزش غم خوردن نیست


پس ، شاد باش و از زندگی لذت ببر

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۳ ، ۰۵:۰۱


سفر کردن لذت و دیدار است  ،،،،،  نه عبور


( بی گدار به جاده نزنیم ، ظریف برانیم )

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۳ ، ۱۶:۱۹

آن کسی که با ثبات است و تصمیم های محکم می گیرد


جهان را در دست می گیرد



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۳ ، ۱۹:۳۵


اگر خاموش باشی تا سخنت آرند بهتر


که سخن گویی و خاموشت کنند.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۳ ، ۱۹:۲۹

وقتی چیزی را از دست دادی، درس گرفتن از آن را از دست نده.
این سه میم را از همواره دنبال کن:
* محبت و احترام به خود را
* محبت به همگان را
* مسؤولیت‎پذیری در برابر کارهایی که کرده‎ای
به خاطر داشته باش دست نیافتن به آنچه می‎جویی، گاه اقبالی بزرگ است.
اگر می‎خواهی قواعد بازی را عوض کنی، نخست قواعد را فرابگیر.
به خاطر یک مشاجره‎ی کوچک،ارتباطی بزرگ را از دست نده.
وقتی دانستی که خطایی مرتکب شده‎ای، گام‎هایی را پیاپی برای جبران
آن خطا بردار.
بخشی از هر روز خود را به تنهایی گذران.
چشمان خود را نسبت به تغییرات بگشا، اما ارزش‎های خود را به‎سادگی در برابر آنها فرومگذار.
به خاطر داشته باش که گاه سکوت بهترین پاسخ است.
شرافتمندانه بزی؛ تا هرگاه بیش‎تر عمر کردی، با یادآوری زندگی خویش دوباره شادی را تجربه کنی.
زیرساخت زندگی شما، وجودجوی از محبت و عشق در محیط خانه و خانواده است.
در مواقعی که با محبوب خویش ماجرا می‎کنی و از او گله داری، تنها به موضوعات کنونی بپرداز و سراغی از گلایه‎های قدیم نگیر.
دانش خود را با دیگران درمیان بگذار. این تنها راه جاودانگی است.
با دنیا و زندگیِ زمینی بر سر مهر باش.
سالی یک بار به جایی برو که تا کنون هرگز نرفته‎ای.
بدان که بهترین ارتباط، آن است که عشق شما به هم، از نیاز شما
به هم سبقت گیرد.
وقتی می خواهی موفقیت خود را ارزیابی کنی، ببین چه چیز را از دست داده‎ای که چنین موفقیتی را به دست آورده‎ای.
در عشق و آشپزی، جسورانه دل را به دریا بزن


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۳۶